پشتیبانی

کافه شعر ترنج | دی ۱۳۹۴
   
 
نگارنده : حمید
دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴
بین صدها سرفرازی یک تباهی لازم است
گاه در چشم خلایق رو سیاهی لازم است

زندگی شطرنج با خویش است، تا کی فکر برد؟
در میان صفحه گاهی اشتباهی لازم است

رشته بین من و "او" با گره کوتاه شد.
معصیت آنقدرها بد نیست، گاهی لازم است

هر که از دل پاکی ام دم زد مرا تنها گذاشت
آمدم حفظش کنم دیدم گناهی لازم است

بعد از این در راه عاشقی هر گناهی می کنم
در پشیمان کردنم لطف الهی لازم است

ما صراط مستقیم بی تقاطع ساختیم
گفته "لا اکراه فی الدین" پس دو راهی لازم است...

شعر از: کاظم بهمنی
نگارنده : حمید
دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴
ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه میدانم نه میخواهم بدانم
 
دلسنگ یا دلتنگ ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم

کوتاهی عمر گل از بالا نشینی ست
اکنون که میبینند خوارم،در امانم

دلبسته افلاکم و پابسته خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم

آن روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی گفتم بمانم یا نمانم؟!

شعر از: فاضل نظری
نگارنده : حمید
دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴
بغض دردت را به روی شانه هایم گریه کن
دورم از تو صبر کن وقتی میایم گریه کن

در میان گریه چشمان تو غوغا می شود
ای فدای چشمهایت چشمهایم، گریه کن

ابر بی بارانم اما گریه می خواهد دلم
من به جایت بغض کردم تو به جایم گریه کن

شمع خاموشم هزاران شعله در جان منست
روشنم کن بعد بنشین پا به پایم گریه کن
 
داستانم داستان بی سرانجامیست ، حیف
قطره قطره آب خواهم شد برایم گریه کن

نگارنده : حمید
پنجشنبه ۳ دی ۱۳۹۴
خودکشی مرگ نیست
بهشتی ست
برای دلقکی که
خنده هایش در سیرک
از جهنم زندگی ست


نگارنده : حمید
پنجشنبه ۳ دی ۱۳۹۴
دوستان همیشه همراه کافه ترنج...

سلام...

دوست دارم توی کانال کافه ترنج توی تلگرام ببینمتون...

به دوستانتون هم اطلاع بدید...

@cafe_toranj

https://telegram.me/cafe_toranj

شعر از: ترنج