پشتیبانی

بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم
   
 
نگارنده : حمید
سه شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۲
مثل هر شب هوس عشق خودت زد به سرم
چند ساعت شده از زندگیم بی خبرم

این همه فاصله ، ده جاده و صد ریل قطار
بال پرواز دلم کو که به سویت بپرم

از همان لحظه که تو رفتی و من ماندم و من
بین این قافیه ها گم شده و در به درم

تا نشستم غزلی تازه سرودم که مگر
این همه فاصله کوتاه شود در نظرم

بسته بسته کدئین خوردم و عاقل نشدم
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم

بی تو دنیا به درک ، بی تو جهنم به درک
کفر مطلق شده ام دایره ای بی وترم

من خدای غزل ناب نگاهت شده ام
از رگ گردن تو، من به تو نزدیک ترم

شعر از: امید صباغ نو