پشتیبانی

دختر پدر نداشت ولی آرزو که داشت
   
 
نگارنده : حمید
چهارشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۱
دختر جهیزیه، نه ولی رنگ و رو که داشت
گیریم آس و پاس ولی آبرو که داشت

زنجیر و سینه ریز و گلوبند، نه ولی
بغضی به وزن این همه را در گلو که داشت

لبخند می زد از ته دل، نه، نگو که بود
حس غرور جشن شما را نگو که داشت

در خانه مجلل بخت احتیاج، نه
اما هوایی از خفقان از هوو که داشت

او را به جرم هیچ به جرم نداشتن
با دستبند برد به دنبال او که داشت

داماد پیرتر ز پدر این چه صیغه ای است؟
دختر پدر نداشت ولی آرزو که داشت

شعر از: فریبا صفری