این شعر رو قبلاً هم گذاشتم اما الآن یه حسی مجبورم کرد دوباره بزارم
-------------------------------------------
دوباره تَش زده بر قلب نازک سیگار
هوای سرد و تو و فندک و پُک سیگار
تو طبق عادت هر روز می نویسی باز
به روی صندلیت " عشق " با نوک سیگار
و سرفه می کنی و یاد حرف های منی
که گفته بودم انگار با تو که سیگار ،
برای حنجره ات خوب نیست دست بکش
و دست می کشی از آخرین پُک سیگار
نه ! جای پای کسی نیست جز خودت این جا
فقط زمین و تن بی تحرک سیگار
کسی نمی رسد از راه ، سخت می رنجی
و می روی که ببینی تدارک سیگار