لبت نه گويد و پيداست می گويد دلت آری
که اينسان دشمنی يعنی که خيلی دوستم داری
دلت می آيد
آيا از زبانی اين همه شيرين
تو تنها حرف تلخی را هميشه برزبان آری
نمی رنجم اگر
باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عيار افتاده در اين عصر عياری
چه می پرسی
ضمير شعرهايم کيست؟آن من
مبادا لحظه ای حتی مرا اينگونه پنداری
تو را چون
آرزوهايم هميشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خويش نگذاری
چه زيبا می
شود دنيا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری
چه فرقی می
کند فرياد يا پژواک جان من
چه من خود را بيازارم چه تو خود را بيازاری
صدايی از صدای
عشق خوشتر نيست حافظ گفت
اگرچه بر صدايش زخمها زد تيغ تاتاری
----------------------------------------------------
دكلمه با صداي استاد پرويز پرستويي - پيشنهاد ميكنم دانلود كنيد







