پشت پا از همه ی مردم دنیا خورده
منگ و دیوانه تصور نکنی در ذهنت
چهره ای را که پس از دیدن ِتو جا خورده
موج موهات شده تاب و تب گندم زار
به یقین آب حیات از لب دریا خورده
زندگی ساعت درجازده ی امروز است
زندگی سیلی سرخی است که فردا خورده
مژده ی فصل بهار است گل چارقدت
اینطرف طالع من بر دل سرما خورده
آفتاب لب بامم من و تو انگاری !
گره روسریت بر شب یلدا خورده
.
طشت رسوایی من از لبه ی بام افتاد
چه کسی آمده در خواب لبت را خورده!؟