پشتیبانی

نــــه ٬ لا الـــه الا تــــو ٬ مـــــی پـرستمت
   
 
نگارنده : حمید
چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲
می خواستم که نثر ... ٬ به شعری بدل شدی
می خواستم سپید بگویـــــــم ٬ غــــزل شدی

زنبور شد غزل ٬ به لبت پر کشید و بعد
آمد نشست روی لبانم ٬ عسل شدی

کم کم مکیده شد عسل و داغ شد تنم
آنقدر تا کــه ذوب شدم ٬ بعد حل شدی

حالا اگر از آن توام ٬ من بغل شدم
حالا اگر از آن منی ٬ تو بغل شدی

یک لحظه خواستی که به قدرت نمایی ات
کاری کنـی کـــه زنده نباشم ، اجل شدی

پس لا اله واحـــــــدُ کانَ  شریک له
مثل پری رسیدی و عزّ وجل شدی

نــــه ٬ لا الـــه الا تــــو ٬ مـــــی پـرستمت
بی شک تویی که باعث کفر از ازل شدی

حالا خدا شدی و به من وعده می دهی
تو هم به آن خدای قدیمی ٬ بدل شدی