پشتیبانی

چیزی بگو دروغ،دلیل، بهانه، عذر
   
 
نگارنده : حمید
دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۲

دختر بگو چرا بدنت را فروختی
جغرافیای بکر تنت را فروختی

فکر مرا نکردی و مردانگیم را
تا دکمه دکمه پیرهنت را فروختی

از من تمام آنچه که می شد فروخت را
از تو تمام خویشتنت را فروختی

لعنت به چشم و مو و لبت تف به پوستت
یا هرچه از تن لجنت را فروختی

اما نگو پرندگی دخترانه ات
یا عاشقانه های زنت را فروختی

ارزان فروختی به چه قیمت حراج شد
وقتی حریم مال منت را فروختی

سیلی بزن به صورت من خواب نیستم
دختر عروس من شدنت را فروختی

چیزی بگو دروغ،دلیل، بهانه، عذر
آخر مگر شما دهنت را فروختی

من را گره زدی به خودت دکمه ات شدم
تو دکمه دکمه پیرهنت را فروختی

شعر از: فرهاد فرید