پشتیبانی

کافه شعر ترنج | نزار قباني
   
 
نگارنده : حمید
جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۹۲
دوستت دارم
و اين
تنها كاريست كه آموخته ام ،
کاري که دوست و دشمن
به آن حسادت مي كنند.

شعر از: نزار قباني
نگارنده : حمید
شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۱
پیش از آنکه معشوقه‌ام شوی
هندیان و پارسیان و چینیان و مصریان
هر کدام
تقویم‌هایی داشتند
برای حسابِ روزها و شبان

و آنگاه که معشوقه‌ام شدی
مردمان
زمان را چنین می‌خوانند:
هزاره‌ی پیش از چشم‌های تو
یا
هزاره‌ی بعد از آن
شعر از: نزار قباني
نگارنده : حمید
شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۱
مشکلِ اصلیِ من با نقد و نقادی این است:
هرگاه شعری را با رنگِ سیاه نوشته‌ام
گفته‌اند:

اقتباسی‌ست از چشم‌های تو!

شعر از: نزار قباني
نگارنده : حمید
چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۱
پس از من
كسي اگر تو را ببوسد
روي لبهايت
تاكستاني خواهد يافت
كه من كاشته ام.

شعر از: نزار قباني
نگارنده : حمید
چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۱

نمی ‌توانم… از سرگرمی ‌های تو هرگز دل بکنم

هرچه معمولی باشد

هرچه کودکانه… و ناممکن باشد

عشق یعنی همه چیز را با تو قسمت کنم

از گیره سر

تا دستمال کاغذی!

شعر از: نزار قباني
نگارنده : حمید
چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۱
همه‌ی گل‌هایم
برداشتی از باغ‌های توست
و هر شرابی که بنوشم از بخشش تاکستان توست
و همه‌ی انگشتری‌هایم از معادن طلای توست
و همه‌ی شعر نوشته هایم
امضای ترا پشت جلد دارد

شعر از: نزار قباني
نگارنده : حمید
دوشنبه ۱ آبان ۱۳۹۱
دوستت‌ دارم‌ُ
با تو لج‌ْبازی‌ نمی‌کنم‌ !
مانندِ کودکان‌،
سَرِ ماهی‌ها با تو قهر نخواهم‌ کرد:
ماهی‌ِ قرمز مال‌ِ تو،
ماهی‌ِ آبی‌ مال‌ِ من‌...

هر دو ماهی‌ مال‌ِ تو باشدُ
تو مال‌ِ من‌ !

دریا وُ
کشتی‌ُ
سرنشینانش‌ مال‌ِ تو باشندُ
تو مال‌ِ من‌ !
ضرر نخواهم‌ کرد !
تمام‌ِ دارُ ندارم‌ زیرِ پای‌ تو !

نه‌ چاه‌ِ نفتی‌ دارم‌ که‌ فخر بفروشم‌ُ
معشوقه‌هایم‌ در آن‌ شنا کنند،
نه‌ مانندِ آقاخان‌ ثروتمندم‌،
نه‌ جزیره‌ی‌ اوناسیس‌
ـ که‌ به‌ وسعت‌ِ یک‌ دریاست‌ ـ مال‌ِ من‌ است‌ !
من‌ شاعرم‌ُ تنها ثروتم‌
دفترِ شعرهایم‌
وَ چشمان‌ِ زیبای‌ توست‌ !

شعر از: نزار قباني